ديگه پاك بودن بسه...تو يه شهر خاكستري رنگ معنيشو از دست ميده منم خودمو خاكي ميكنم خاكي تر از همه
هر چی که دوست داشتم رو ازم گرفتی شادیم خندم عشقم زندگیم دیگه فقط منمو من خودمو خودم این یکی رو هم بگیر تا همه چیزت جور شه »همه میگن امتحانه اخه این چه امتحانیه که تموم نمیشه
زمان میگذرد ومن چه بی تفاوت از تمام ارزش های زنگی ام دست کشیده ام ...
سال عوض شد اما حالم نه منمو فاز همیشگی...بیخیال این زندگی
گاهی وقتا میبری از همه چیزو از همه جا...خدایا ولم نکن...
احمقانه ترین وضع زندگی تو این دنیای چرت مجازی اینه که وقتی دردتو مینوسی فقط لایک میخوری ...دردت اروم نمیشه من غرق این دنیام این درد اروم نمیشه فقط لایک میشه
یه وقتایی هچ غلتی نمیتونی بکنی نه راه پس داری نه راه پیش نه میتونی بشکنی نه طاقت تحمل اون وضیعیتو داری فقط یه حس خلع داریو دلشوره که زندگی واست نمیزاره
حالم خرابه>حالم بده از خودمم از زندگی خودم از نفس کشیدن خودم بیخیال همه چیز همه بدبختیام بی خیال نابود شدنم بغضم گرفته دارم اب میشم حالم ب ....
زندگی سخت تر از انی شد که فکر میکردم تشنه ام تشنه خنده کودکی تشنه ان همه رهایی ازدی تشنه ترس هایه احمقانه
من میخندم! اما دنیا غم انگیز است واقعا غم انگیز است .
سهم من از زندگی شد این اوار تنهایی و سکوت ....نه فکر گذشته دست از سرم بر میداره نه ترس از اینده ومن بازم ادامه میدم به این مرگ تدریجی
به وبلاگ من خوش امدین امیدوارم بتونم مطالب خوبی واستون بزارم اگه بخواین میتونین تو شبکه اجتماعی بیپ فا پیدام کنین اینم لینک پروفایلمhttp://www.bipfa.net/faryas021 »راستی اگه لینک ارسال نظر کارنکرد به پروفایلم بریینو اونجا نظر بزارید واگه تمایل به تبادل لینک دارین به قسمت تبادل لینک هوشمند مراجعه کنین
تشنه یه فریادم یه فریاد از ته دل از عمق وجود از بدبختیام از حال بدم ... مثل ارش کمان گیر که باپرتاب تیرش جونشم رفت میخوام جونمو بدم
هر چی بیشتر خندیدم بیشتر تنها شدم هرچی بیشتر بیخال همه چی شدم زندگی سختیشو بیشتر کرد هرچی بیشتر موتاد شدم بیشتر فرو رفتم تو این گرداب مجازی دیگه خسته شدم ازسهمم از زندگی که تک تنها هی دویدمو هی نرسیدم....... خستم از این حال بدم
تا کی به مشکلاتم بخندم وقتی تو سکوت شبم با خود خودم تنها میشم یه غم بزرگ تمام وجودمو میگیره مثلا الان دیگه کلمات هم نمیتونن این حسو بیان کنن
دلم تنگه واسه خودم واسه حال خودم واسه احساس خودم واسه حال خوبم
هر چه بیشتر گذشت بیشتر فرو رفتیم تو این گرداب مجازی هه
در سکوت من فریادی است که گوش هایت را کر میکند و کافی است به چشمانم بنگری!
خسته ام خسته از تمام خودم که خودم نبودم ...وتنها یک سایه از من زندگیم را کرد
تنهایه غریبیه تو اوج شلوغیو سرصدا کمبودتو حس میکنم وای که چقدر حالم بده >واسه خودم
تو این روزایه عجیب حس حال عجیب تری دارم نمیدونم چرا فقط تو محرما این حس بهم دست میده شاید یه امید واسه عوض شدن ادم شدن
منمو یه فاز بی فازی که تو کف هیچی نبودمو نیستم »: همین
خستم.......نه سوسولم نهیچ چیز دیگه ....فقط خستم از این حال بد از این احساس
غم هه از این من بی من
غذا میخورم راه میرم حرف میزنم نفس میکشم بادیگران حرف مبزنم میخندم گریه میکنم زندگی میکنم اما انگار دچار یه جورتکرار شدم انگار زمان تو یک برهه از زندگیم ایستاده برهه ای که توش خیلی تنها بودم من یه برق کارم وقتی سر یه ساختمون میرم وقتی که تنهام باخودم فکر میکنم وقتی که این خونه تموم بشه چه اتفاقایی زیر این سقف میفته چه اشک هایی ریخته میشه چه لبخند های زده میشه از پنجره به بیرون نگاه میکنم رو به افق هوا ابریه یه ابر بزرگ سیاه تو اسمونه که گذشت زمانو تداعی میکنه به خودم میام وای که چه تنهایی غربیه تو دلم اشوبیه لباسم میپوشو میزنم بیرون قدم میزنم صدای تق تق کفشمو میشنوم انگار صدای کفشام هم ناامید کنندس تویه یه لحظه یه قطر بارون از اسمون میچکه به صورتم میخوره انگار اسمونم مثل من تو دلش اشوبه کم کم بارش شدیدو شدیدتر میشه تو خیابون راه میرم برخورد قطرههای بارونو تو صورتم حس احساس خوبی بهم میده راه میرمو راه میرم اینقدر راه میرم تا تمام بدنم خیس خیس شه نفس میکشم نفس های عمیق وای که چه حس خوبی به ادم میده حس زنده بودن .بسمت خونه راه میفتم تو راه به مردم نگاه میکنم به لبهاشون نگاه میکنم لبهای که پیوسته تکون میخوره چین های روی صورتشون چال های روی گونشون واقعا که عجیبه چقدر شور زندگی تو وجودشونه به خونه میرسم بوی غذای تازه مادرمو شنیدم درو باز میکنم مادرم را میبینم که با عشق غذا میپزه منو میبینهو بهم میگه چرا اینقدر خیس شدی وحوله بهم میده خودمو خشک میکنم یه چایی داغ میخورم وای که چه حس خوبیه بخشید یکم قاطی پاتیه
.: Weblog Themes By Pichak :.